الهی بالحـــــــــجه | ||
ادامه پست قبلی بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
در حکمت 104 نهج البلاغه از امیرالمؤمنین روایت شده که ایشان فرمودند: «... طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِی اَلدُّنْیَا اَلرَّاغِبِینَ فِی اَلْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اِتَّخَذُوا اَلْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ اَلْقُرْآنَ شِعَاراً وَ اَلدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا اَلدُّنْیَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ اَلْمَسِیحِ یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ اَلسَّاعَةِ مِنَ اَللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لاَ یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلاَّ اُسْتُجِیبَ لَهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ اَلطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ وَ هِیَ اَلطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ اَلْعَرْطَبَةَ اَلطَّبْلُ وَ اَلْکَوْبَةَ اَلطُّنْبُورُ». «...اى نوف خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمى هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زیرین، و دعا را لباس روئین خود قرار دادند، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کردند. اى نوف همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتى از شب بر مىخاست، و مىگفت: «این ساعتى است که دعاى هر بندهاى به اجابت مىرسد، جز با باج گیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر، یا نوازنده تنبور و طبل.» هیچکس در این ساعات بیدار نیست مگر اینکه به نتایجی میرسد به جز چهار دسته که محروم میشوند از این قضیه. آن هم در رابطه با چهار تا شغل است. نوف بکالی از امیر المؤمنین روایت میکند میگوید: من امیرالمؤمنین را در یک شبی دیدم که از بستر شریفشون بلند شدند، رفتند به آسمان نگاه کردند. که به همان زمان قبل از اذان صبح اشاره دارد. بعد نوف میگوید امیر المؤمنین به من فرمود: «یَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟» ای نوف خوابی یا بیدار؟ میگوید من به امیرالمؤمنین گفتم که نه من بیدارم، امیرالمومنین فرمود: خوش به حال آنهایی که زهد فی الدنیا دارند و رغبت در آخرت دارند. بعد ایشان خصوصیات اینها را فرمودند. اینها کسانی هستند که زمین را به عنوان خانه قرار می دهند. خاکش را به عنوان بستر قرار میدهند. آب دنیا را به عنوان شربت گوارا، آبی که میخوریم به عنوان شربت گوارا قرار میدهند. قرآن را سراسر به عنوان دستورالعمل بهش نگاه میکنند و به دعا کردن به عنوان یک جامهی زیرین که بهشان چسبیده نگاه میکردند، یعنی پیوسته در حال دعا بودند. لباس زیرین که از انسان جدا نمیشود. دعا هم یک همچنین حالتی دارد. بعد امیرالمؤمنین برای نوف از قول حضرت داوود علیه السلام یک نقل قولی میکنند، میفرمایند: «إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ اَلسَّاعَةِ مِنَ اَللَّیْلِ»جناب داوود علی نبینا و آله و علیه السلام در همچین ساعتی یعنی همچین قطعهای از زمان که از شب است بیدار میشد بعد حضرت داوود می فرماید «فقال انها ساعه لایدعوا فیها عبد الا استجیب له» ساعتی است که وقتی عبد دعا می کند و می خواند در آن ساعت خدا را قطعاً استجابت، پاسخ و توجه در محضر الهی روزی این بنده می شود. یک جا خدا از انسان روی بر میگرداند«إِلاَّ أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ اَلطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ وَ هِیَ اَلطَّبْلُ»عشار= باج گیر، عریفاً= نمام، شرطیاً= دستیار دستگاه ظلم، صاحب عرطبه= تنبور و آلات نوازندگی، او صاحب کوبه=آلات کوبهای در موسیقی. یعنی کسیکه اهل این کاراست ولو برای این کارا بلند نشده ولی صدایش بالا نمیرود. آن قابلیت هدایت خشک میشود و قابلیت بالا بردن این بنده خاموش میشود؛ آن کسی که در دستگاه ظلم کار میکند، آن کسیکه اهل نمامی است و آن کسی که اهل لهو و لعب است یکی از اقسام لهو و لعب هم موسیقی و مسایل لهوی است. این چنین اشخاصی این ساعت بهره ندارند. طبق این فرمایش مولا هرکسی در این ساعت بیدار بشود الا ولابد نتیجه قطعی میبیند. پس این فتعرضوا یک دستورالعمل کلی است که برای هر رتبهای قابل انطباق است به حسب رتبه روحی و شخصیتی آن انسان. من ناس هستم، من میخواهم از ناس حرکت کنم به سمت متّقی، باید یک سری کارها در این ساعت بکنم. من از متّقی میخواهم بروم بالاتر، باز در این ساعات کار دارم. حالا قرار است که در این روز، در این ساعتها، یک نفحه به من از اون حداقل سه نفحه بوزد، من دیگر روی شقاوت را نمیبینم. پس معلوم است یک مطلب مهمی در این ساعت خوابیده که آن نفحه گرهگشای زندگی من است. در هر برهه ای از زمان یک معصوم ولی خاص الهی در این کره خاکی متکفّل بسیاری از امورات از ناحیه خداست. هیچ وقت زمین از حجّت الهی نمیتوانسته خالی باشد. مهمترین شغل و مهمترین حرفهی معصومین علیهم السلام بنده پروری بوده. امورات اجتماعی و سیاسی و مسائل دیگر فرع بر اینهاست؛ بهتر است بگوییم بستری است که یک همچنین آرامشی ایجاد بشود که بنده پروی بشود. شغل و پروانه کسب معصوم بنده پروری است. از ناس تا اون بالا. پس ما این«اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی أیّامِ دَهْرِکُمْ»را یک جور دیگر تفسیر کنیم، آن هم اینست که: 1- آن زمان و آن قطعهای از روز و شب، که نسیم الهی میوزد، همان دو ساعت و نیم است. 2- نسیم الهی چیست؟ آن چیزی است که از ناحیه این معصوم صادر می شود و بیرون میآید.نسیمهای الهی همان توجهات حضرت ولی عصر به بندگان در زمان ما، دعاهای امام زمان در حقّ ماست.امام زمان برای افراد خواب هم دعا میکند، ولی اگر قرار باشد این روایت در وجود ما متبلور بشود و ما در مسیر نفحهی الهی قرار بگیریم همان دعا و توجّه امام زمان است، نکتهاش در این فتعرضوا است. ما باید خودمان را بیندازیم در این مسیر. اگر این فَتَعَرَّضُوا محقّق نشود هیچ وقت آن دعا در ما کارساز نخواهد بود. اولین قدم هم بیدار بودن در آن ساعات است. پس نسیم الهی وزش و زمانش شد دو ساعت و نیم. نسیم الهی حقیقت و ماهیتش چیست؟ دعا و توجه ولی عصر ارواحنا له الفدا است. فتعرضوا. چطوری در این مسیر قرار بدهیم خودمان را؟ محل عبور این نسیمها چیست؟ بیداری است. جمع بندی مطالب: گفتیم زمان یکی از ابزار هدایتی انسان از سمت حقتعالی است. بهترین زمان برای هدایت انسانی قبل اذان صبح و تا طلوع آفتاب این دو ساعت و نیم. این برای همه ثابت است. برای هرکس در حد خودش. پله رتبه بندگیست آمد بالا. این سرجایش است. نفحه برایت یک شکل دیگر جلوه پیدا می کند. نفحه چیست؟ نفحه ای که در آن دو ساعت و نیم میوزد. آن نسیمهای الهی چیست؟ آن دعاها و توجّهات حضرت ولی عصراست، چطوری و به چه شکلی خودمان را در معرض قرار بدهیم؟ محل عبور این نسیم ها چیست؟ بیداری است. پس یک نفحه از امام زمان به ما بخورد، امکانش هست ما سوء خاتمه پیدا بکنیم آخر عمر؟ خیر. این طریق است. طریق بندگی. جای دیگر برسیم مشمول آن عبارت مشهور میشویم «کُلُّ مَنْ أخْطَأ الطَّریقَ ضَلَّ و أضَلَّ فَلا یَنالُ الْمَقْصودَ» هر کس مسیر را به خطا برود حیران میشود و به مقصود و مقصد و عنقا نمیرسد. وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّاهِرینَ.
[ سه شنبه 92/12/27 ] [ 9:12 عصر ] [ الهی بالحجه ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |